در روایتی آمده است: در زمان رسول خدا حضرت محمد (ص)، مردی خدمت آن حضرت آمد و از تنگ دستی شکایت کرد. حضرت به او فرمودند: شاید نماز نمی خوانی؟ مرد گفت: یا رسول الله؛ همانا نمازهای پنجگانه را به جماعت و در پشت سر شما بجا می آورم.

حضرت فرمودند: شاید کسی در منزلت نماز نمی خواند؟

آن مرد عرض کرد: همه نماز می خوانند و تا آن ها را به خواندن نماز واندارم، از خانه خارج نمی گردم.

پیامبر (ص) فرمودند: شاید در همسایگی تو کسی می باشد که نماز نمی خواند؟

مرد گفت: یا رسول الله؛ همانا تمامی آن ها نماز می خوانند.

پس در آن لحظه جبرئیل نازل شد و عرض کرد: ای رسول خدا؛ در فلان بیابان فرد بی_نمازی از دنیا رفته است و کلاغی استخوان کوچکی از آن فردِ بی نماز و تارک الصلاة را به منقار گرفته و آورده در میان درختی که در خانه ی این مرد است قرار داده است، پس به او بگو آن استخوان را بردارد تا وسعتِ رزق و روزی پیدا نماید.
? تفسیر عیاشی ج۱ص۲۵

موضوعات: بدون موضوع
[پنجشنبه 1400-07-01] [ 10:01:00 ق.ظ ]