خاطره ازحرم کریمه | ... | |
عاشوراست و حرم خیلی شلوغه نمیشه باید صبر کنید فردا شبستان نجمه خاتون که باز شد ببرینش اونجا. زیارت عاشورا در حال تموم شدن بود، آخرین لعن زیارت که رسیدن، مریم مورد لطف خانم قرار گرفت و یه دفعه سر پا وایساد و بدون کمک شروع به راه رفتن کرد….. از شوق به گریه افتاد من دیگه چیزی نفهمیدم و بسرعت به طرفش رفتم و بغلش کردمو و هر دو با هم بلند بلند گریه می کردیم و……… بعد از لحظاتی دو خادم آقا اومدن و مریم رو بردن دفتر و این عنایت کریمه اهلبیت (س) رو از اول تا آخر ثبت و ضبط کردن … بعد از مدتی گوشی آنتن داد و تونستن این خبر خوش رو به پدر مریم بدن. پدر از خوشحالی شوکه شده بود. فقط میخواست سریع تر مریم رو روی پاهای خودش ببینه….. اگر چه دست و پـا گم می شود، دل می شود پیدا گره از مشهد و قم وا نگشته بر نخواهد گشت برادر خواهری اینگونه مشـکل می شود پیـــدا ز هر دلــشوره ای دل را به دریــای تو باید زد که قدر اشک از امواج ساحل می شود پیدا دل ایران ز لطف سایه ی خورشید مشهد گرم و قم همشیره اش چون ماه کامل می شود پیدا دو دلبر از جناب حضرت موسی بن جعفر چون حسین و زینبی حیدر شمایل می شود پیدا بدون زهر هم معصو مه ی دور از رضا می مرد مـــثالش زینـب کبـــری، دلایـــل می شود پیــدا?
[پنجشنبه 1398-09-14] [ 04:34:00 ب.ظ ]
لینک ثابت
|